مجله حقوقی و حقوق شناسی
مقدمه :
دادنامه، مجله ای حقوقی و در باره ی حقوق است که رویکرد اصلی آن معطوف به توسعه دانش حقوق با نقد و آسیب شناسی اندیشه های حقوقی، قواعد و نظامهای حقوقی است. این رویکرد، لزوماً و منحصراً مبتنی بر منطق و ادبیات حقوقی نیست، بلکه هر شاخه ی علمی را که سخنی در باره ی حقوق دارد، شامل می شود. فلسفه ی حقوق، جامعه شناسی حقوق، تاریخ حقوق، ادبیات حقوق، روش شناسی حقوق و … ، هریک به تنهایی می تواند زمینه ای را برای مطالعه در باره ی حقوق فراهم سازد و با نگاهی تطبیقی و فراحقوقی، دانش حقوق را توسعه و نظامهای حقوقی را غنا و توان بیشتر بخشد.
حقوق، گرچه به عنوان فن یا هنر در قبض حرفه ای حقوقدانان، قضات و وکلاء است ولی به عنوان یک علم (هرچند اعتباری) جزئی از خانواده بزرگ دانش و معرفت بشری است که در تحولی مستمر و تعاملی مدام با حیات اجتماعی انسانهاست، به گونه ای که امروزه از هاله های تقدیس و تکریم ایدئولوژیک بیرون کشیده شده و به دور از آرمان گرایی های مبهم، در مقام پاسخ به نیازهای متنوع و مقتضیات مختلف روز قرار گرفته و همه ی کارکرد آن در تأمین نظم و عدالت مورد انتظار جامعه خلاصه شده است.
مجله دادنامه، عرصه و فرصتهای جدیدی را برای عرضه ی آراء و اندیشه های جاری در رشته های مختلف علوم انسانی در باره ی حقوق فراهم آورده است. منشور حرفه ای “دادنامه” در معرفی خود به شرح زیر است:
- دادنامه، دانش حقوق را یک علم اعتباری (قراردادی) می شناسد، نه یک علم حقیقی یا واقعی که رسالتی در کشف حقایق هستی داشته باشد. تنوع نظامات و اندیشه های حقوقی، انعطاف و انطباق پذیری قواعد حقوقی از نیازهای اجتماعی، تأثّر از اراده های حکومتی (اعم از قانونگذاری، قضایی و …) از دلایل اعتباری بودن این علم است. اصول و قواعد حقوقی، الزاماتی برای ایجاد نظم و امنیت است، نه شاخصی برای حق یا عدالت.
- دادنامه، شکل گیری اصول و قواعد حقوقی را مسبوق به اقتضائات عرفی، اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه می داند که در سطوح قومی، ملی و فراملی شکل می گیرد و از یک فرایند تاریخ مند برخوردار است. به همین دلیل، هر جامعه ای دارای نظام حقوقی خاص خود است و در طول زمان نیز دارای تنوع تاریخی است. با این حال، براساس تجربه جامعه بشری، برخی اصول مشترک انسانی و جهانی با عنوان حقوق بشر یا حقوق طبیعی مورد اجماع جامعه جهانی قرار گرفته است که به نوبه خود، شاخصهای مؤثر و مهمی در تعریف قواعد حقوقی و شکل گیری نظامات حقوقی محسوب می گردند.
- دادنامه، نظام حقوقی را اساساً جزئی از پدیده های اجتماعی و تابع قراردادهای عرفی و اجتماعی می شناسد که می تواند موضوع مطالعات جامعه شناختی و تاریخی قرار گیرد.
- دادنامه، ایمان دینی جامعه و ایدئولوژی های جاری در آن را (بدون هیچگونه ارزشگذاری) یکی از مهم ترین و جدی ترین منابع سازنده قواعد حقوقی می داند. بنابراین، اصلاح، ترمیم و توسعه قواعد و نظام حقوقی، در مواردی ممکن است نیازمند بازاندیشی در مفاهیم و معارف دینی باشد و بدیهی است که در این میان، رسالت عظیمی متوجه عالمان فقه و شریعت می گردد.
- دادنامه، نگاه ها و تحلیل های برون حقوقی در مورد دانش و نظام حقوقی را مهم ترین روش حقوق شناسی می شمارد و بر لزوم توسعه و ترویج علوم میان رشته ای، همچون فلسفه حقوق، جامعه شناسی حقوق و تاریخ حقوق تأکید وافر دارد.
- دادنامه، «نظم» و «عدالت» را نیاز حیاتی و آرزوی دیرین جامعه بشری می شناسد و نظام حقوقی را متولی تحقق آن می شمارد. به همین جهت، تلاش ها و دستاوردهای علمی و عملی حاصل در کل جامعه بشری را از مهمترین و ارزشمندترین منابع برای بازسازی نظام حقوقی هر جامعه ای می داند و بر تبادل و تعامل دانش و تجارب میان نظامات حقوقی و قضائی جوامع و کشورهای مختلف تأکید جدی دارد. به همین جهت، ترجمه آنها را امری ضروری و اجتناب ناپذیر می داند.
- دادنامه، نظام آموزش حقوق، نظام دادرسی و نظام وکالت را سه محیط اصلی پرورش و پردازش نظام حقوقی می داند و آسیب شناسی این محیط ها را مهم ترین روش برای ارزیابی کارائی یک نظام حقوقی می شناسد.
- دادنامه، نظام حقوقی را همچون نظام اقتصادی، نظام سیاسی و نظام اداری کشور نیازمند مدیریت و مهندسی نوین و بازپروری های پی در پی می داند که باید متناسب با نیازها و اقتضائات روز جامعه ملی و جهانی در حوزه های تقنینی، قضایی و اجرایی کشور، تعقیب و سازماندهی شود. دادنامه برای توسعه ظرفیت های نظام حقوقی کشور، بر آسیب شناسی و نقادی های مستمر این نظام باور جدی دارد.
- دادنامه، در توسعه و تعقیب مباحث حقوقی و حقوق شناسی، پای بند هیچ عقیده، مسلک و مکتبی نیست و هرگونه تقدیس و تکریم آراء، اندیشه ها و اشخاص را مغایر با منطق و ادبیات علمی می داند و بر تضارب آزادانه آراء و اندیشه ها تأکید و پای بندی جدی دارد و در این میان، رسالت خود را به جای اصرار بر اثبات یا انکار نظر یا عقیده خاصی، اساساً بر طرح پرسش و توسعه چالش های نظری متمرکز کرده است.
دادنامه، در اندیشه و آرزوی تحقق نظم و امنیت در سایه عدالت و آزادی برای جامعه ایرانی است و تحقق این امر عظیم را در گرو مشارکت نقادانه جامعه علمی و نیز در همنوائی متولیان اداره امور جامعه با واقعیت های اجتماعی می داند و در این میان، به رسمیت شناختن مقتضیات زمان و پیروی از انتظارات و وجدان عمومی جامعه از شرایط ضروری و اجتناب ناپذیر آن است.